جشنوارهی جهانی فیلم زنان دورتموند ـ کلن از ۱۴ تا ۱۹ آوریل، این بار در شهر دورتموند برگزار میشود. در این دورهی جشنواره بیش از ۸۰ فیلم بلند و کوتاه از تازهترین کارهای سینماگران زن جهان به نمایش در میآید..
فیلم مستند "شکنندگی" از کارگردان هلندی، میکه د یونگ
مرگ و چگونه زیستن در فیلم مستند "شکنندگی" از کارگردان هلندی، میکه د یونگ نیز موضوع اصلی است. در این فیلم چند ماه از زندگی دوست بازیگر کارگردان لئونور پاو بازگو میشود. او ناگهان در سال ۲۰۱۰ پی میبرد که به بیماری سرطان ریه مبتلا است و بهزودی مرگ بهسراغش خواهد آمد. لئو برای یافتن بهترین راه زندگی کردن در این مدت کوتاه، سه تن از دوستانش را دعوت میکند که او را در این جستجو همراهی کنند.
فیلم شاعرانهی "آب ساکن" از نائومی کاوازه
نائومی کاوازه نیز در فیلم شاعرانهی "آب ساکن" به مسئله چگونه زیستن در سایهی مرگ میپردازد. این فیلم روایت دوستی دو دختر ۱۶ سالهبه نامهای تن و کیوکو است که در آستانهی درک "جهان تن و طبیعت" در جزیرهای دورافتاده زندگی میکنند. کاوازه در بارهی فیلم خود میگوید: میخواستم برای تماشاگرانم روشن کنم که ما آدمها، نه ِمه دنیا، بلکه جزیی از یک کهکشان عظیم هستیم.
فیلم "موی بد" از ماریانا روندن
در فیلم "موی بد" از ماریانا روندن که محصول مشترک ونزوئلا، پرو و آلمان است، شور و شوق زندگی، دستمایهی اصلی است. در این فیلم داستان زندگی پسری ۹ سالهای بازگو میشود که با مادرش در آپارتمانی کوچک در کاراکاس زندگی میکند و از آرایش "موهای وزوزی" خود ناراحت است.
فیلم "دختری در شب تنها به خانه میرود" از آنا لیلی امیرپور
تمام حوادث اولین فیلم این کارگردان در شهری تخیلی در ایران به نام "شهر بد" اتفاق میافتد. آرش (آرش مرندی) و دختر چادر بهسری که حاضر نیست نامش را فاش کند، شخصیتهای اصلی این فیلم را تشکیل میدهند. لیلی امیرپور برای به تصویر کشیدن شخصیت آرش، از جیمز دین، بازیگر هالیوودی که در اثر تصادف هنگام فیلمبرداری کشته شد، الگو برداشته است.
آرش که با پدر معتاد و بدهکارش (مارشال منش) زندگی میکند، جوان مغرور و رنجکشیدهای است که با مشکلات بسیاری دست بهگریبان است: با آنکه از دستدادن زودهنگام مادر، بدهیهای کلان پدر و تحمل زورگوییهای گنگسترهای شهر او را از پا در آورده، ولی او هرگز زبان به شکایت بازنمیکند و اغلب ساکت و درخودفرورفته است تا این که به طور تصادفی با دختری چادر بهسر آشنا میشود و به او دل میبندد. غافل از این که دختر بینام، خونآشامی است که تنها شبها به تنهایی در خیابانهای نیمهتاریک پرسه میزند و مردان بوالهوس و زشتکار را به سزای اعمال خود میرساند. زبان تصویری و فیلمبرداری سیاه و سفید فیلم از رویدادهایی که در شب اتفاق میافتند، از نظر تصویری بسیار "دختری که تنها در شب به خانه میرود.
فضاسازی و نورپردازی فیلم چنان قوی است که تماشاگر ضعف فیلمنامه و دیالوگها را فراموش میکند. آنا لیلی امیرپور خود میگوید که این فیلم را تحت تأثیر "از ته دل وحشی" دیوید لینچ، "ماهی پراّن" فرانسیس کاپولا و "روزی روزگاری غرب" سرجئو لئونه ساخته است. "دختری که تنها در شب به خانه میرود" که با حمایت جشنوارهی ساندنس آمریکا ساخته شده، تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخته است.چشمگیر است.