نوروز برابر با یکم فروردین ماه جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شدهاست. اما در اوستا یا دست کم در گاتها نامی از نوروز برده نشدهاست.
در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرثبهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست. پدید آوری نوروز درشاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
عمو نوروز و ننه سرما
یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازهٔ شهر خونهٔ ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق پیره مرده... قصشون قصهٔ امسال و پارسال نیستها... قصهٔ عشقشون هزارسالست نه دوهزارساله شایدم خیلی بیشتر... پیرزنه اول هربهار خورشید درومده، نیومده پا میشه جاشو جم میکنه خونه تکونی میکنه حیاط و آب و جارو میزنه به خودش حسابی میرسه پاهاشو حنا میزاره دستاش قرمز میشن هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه و سُرخاب و زرک آرایش میکنه... تنبون قرمز و شلیته پرچین میپوشه مشک و عنبر به سر و صورت و گیسِش میزنه... فرشش رو مییاره میندازه رو ایون جلومنظر باغچه که پر از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گلای رنگارنگ بهاری... تو یه سینی خوشگل و تمیز سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو میچینه تو یه سینیِ دیگه هفت جور میوهٔ خشک و نقل و نبات میریزه. پا میشه سریع منقلُ آتیش میکنه و قلیونُ مییاره دم دستش؛ اما سر قلیونُ آتیش نمیزاره.. چشم به در تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش مهیا بشه... تو همین فکرا پیرزنه از خستگی خوابش میبره... عمو نوروز مییاد اما ننه سرما خوابه... چُرتِش پاره میشه... اَی دل غافل عمو نوروز اومد و رفت پیره زنه خوابش برده بود... عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟... ای پیری پیری پیری....
آئینها
خانهتکانی
خانهتکانی یکی از آیینهای نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن میگیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز میشوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار میشود.
سفرههای نوروزی
سفره هفت سین از سفرههای نوروزی است که در ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان رایج است.
سفرههای نوروزی یکی از آیینهای مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن میگیرند. در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان، سفره هفت سین پهن میشود. در این سفره هفت چیز قرار میگیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سیر، سنجد، سمنو،سیب و... به هفت سینی که چیده میشود معانی خاصی نسبت دادهاند. مثلاً سیب را نماد زیبایی و تندرستی، سنجد را نماد عشق و محبت، و سکه را رزق و روزی گفتهاند. سفره نوروز از زمانهای کهن بوده اما به این صورت بودهاست که سفرهای را پهن میکردند و در بشقابهای سفالی و یا فلزی آنواع آجیلهای خشک شده مانند توت خشک - برگه خشک شده زردآلو و هلو و پختیک (پخته شده و خشک شده لبو) و عسل و سر شیر خشک شده، کلوچه، گعگ (کیک) قطاب و نان سرموکی و... میگذاشتند تخم مرغ رنگ شده حتماً در سفره وجود داشت. در این سفره بعضی چیزها فقط جنبه زیبایی داشت مانند تخم مرغ و آیینه ولی سایر چیزها برای خوردن و پذیرایی میهمانان بودو هر زمان که تمام میشد بلافاصله صاحبخانه ظروف را مجدد برای میهمانان جدید پر میکرد. اما اینکه هفت چیز با نام سین باشد پدیده جدیدی است به نظر میرسد گذاشتن هفت جزء آغازشونده با حرف سین در سفرهٔ نوروزی پدیدهای است که در اواخر دوره قاجار رایج شده و پیشینهٔ تاریخی ندارد، بلکه توسط رسانهها فراگیر شدهاست.
ضمناً مردم قبل از نوروز به حمام میرفتند و شلوغ ترین روزهای سال گرمابهها چند روز سال نو بود گرمابه که معمولاً با چوب و هیزم در گرخانه یا آتش خانه آب حمام را گرم میکرد حتماً یک ذخیره خاص چوب و هیزم را برای روزهای نوروز ذخیره میکرد. شب نوروز همه پلو یا چلو خورش میخوردند بسیاری از خانوادهها سالی فقط یکبار میتوانستن چلو خورش بخورند و آن هم شب نوروز بود. از این پلو برای فقرا، سلمانی (آرایشگر) و حمامی (مسئول آتش حمام) و برای کدخدای هر محل هم پیشکش میبردند.
در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفره هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار میگیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چارمغز، بادام،پسته، زردآلو و سنجد چیدن سفرهای مشابه با استفاده از میوه خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.
علاوه بر این، سفره هفت شین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است در جمهوری آذربایجان عددهفت اهمیتی ندارد و بر روی سفرههای نوروزی خود، آجیل قرار میدهند.
غذاهای نوروزی
یکی از متداولترین غذاهایی که به مناسبت نوروز پخته میشود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه میشود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند، این غذا طبخ میشود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیینهای خاصی همراهاست. زنان و دختران در مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را بهصورت دستهجمعی و گاه در طول شب میپزند و درهنگام پختن آن سرودهای مخصوصی میخوانند. پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. برای مثال در بخشهایی از ایران سبزیپلو با ماهی در شب عید و شیرینیهایی مانند نان نخودچی،در افغانستان سبزی چلو با ماهی، در تاجیکستان باج،در ترکمنستان نوروزبامه، در قزاقستان اویقی آشار، و در بخارا انواع سمبوسه پخته میشود. بهطور کلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقهای که نوروز جشن گرفته میشود مرسوم است و هر منطقه غذاها و شیرینیهای مخصوص به خود را دارد.
دید و بازدید
دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنتهای نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن میگیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است.
مسابقات ورزشی
برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری و روستایی، یکی دیگر از آیینهایی است که در برخی از کشورها به مناسبت نوروز برگزار میشود. در ترکمنستان، مردان و زنان ترکمن، بازیها و سرگرمیهای ویژهای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی و شطرنج برگزار میکنند. برپایی جنگ خروس و شاخزنی قوچها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار میشود.
در استانهای شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبتهای مختلف از جمله نوروز برگزار میشود.
طبیعتگردی
مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکانهای طبیعی مانند پارکها، باغها، جنگلها و مناطق خارج از شهر میروند. این مراسم سیزدهبهدر نام دارد..
علاوه بر این، ساکنان کابل در افغانستان، در طول دو هفته اول سال برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان میروید، میروند.
یکی دیگر از آیینهای نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است، مراسم گلگردانی و بلبلخوانی است. گل گردانها از دره و تپه و دامنهٔ کوهها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند.
نوروزخوانی
نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونهای از آواز خوانی است که در گذشته در ایران رواج داشتهاست. در حال حاضر رواج این گونه آواز خوانی بیشتر در استانهای مازندران و گیلان است. در نوروز خوانی افرادی که به آنها نوروز خوان گفته میشود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دورهگردی به شهرها و روستاهای مختلف میروند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه میخوانند. این اشعار اکثرأ به زبانهای طبری و گیلکی میباشد. این اشعار بیشتر بصورت ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده میشود.
نوروز در کشور های دیگر
آيين و رسوم نوروزي در بلخ
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می شود. در روزهای اول سال همه دشت های بلخ و دیوار و پشت بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن می سوزد. این گل فقط در بلخ به وفور می روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می رود. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می توان به شستشوی فرش های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود.
در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.
رسوم نوروزي براي جوانان
در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که «سوقیم» نام دارد غذایی به نام «اویقی آشار» همراه با آویز میپزند و در قبال آن آینه ، شانه و عطر هدیه میگيرند که آن را «سلت اتکیتر» مینامند.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش در ساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریق مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه ( آش) که تهیه آن به معنی خداحافظي با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین میباشد.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت.
سانگ ران نوروز تايلندي ها
تايلنديها عيد نوروز را «سانگ ران» مينامند هرساله در روز 13 ماه آوريل يا 25 فروردين آغازميشود و به اين مناسبت جشنوارهاي به مدت سه روز برگزارميشود كه به «جشنواره آب» مشهور است.
سانگ ران» كه در زبان تايلندي به معناي حركت است فرصتي را براي گردهم آمدن اعضاي خانواده فراهم ميآورد تا به بزرگترهاي خانواده اداي احترام كنند. در اين مراسم بزرگترها با ريختن آب معطر بر روي دستان كوچكترها آنها را متبرك كرده و به خانه خويش ميفرستند. «سانگ ران» همچنين روزي براي يك پاكسازي بهاري است كه در آن براساس باورهاي مذهبي هرچيز كهنه و بياستفاده بايد دورانداخته بشود تا بدشانسي از صاحبش دور شود.
مراسم پاشيدن آب به يكديگر
يكي از مشهورترين آداب اين جشنواره پاشيدن آب به روي يكديگر است كه مردم تايلند با اين باور كه از اين طريق بدشانسيها را از يكديگر ميزدايند و سعادت و خوشبختي را جايگزين آن ميكنند. آنها همچنين به معابد مي روند تا ضمن عبادت براي راهبان معابد غذا ببرند. در اين روز تصاوير و مجسمههاي بودا را نيز تميز ميكنند و معتقدند اين كار براي آنانخوشبختي ميآورد.
نوروز در مصر برگرفته از فرهنگ ايران
نوروز قبطی در مصر با نوروز در ایران هر چند از لحاظ زمان برگزاری تفاوت دارد ولی در اصل یکی است زیرا مصریان جشن نوروز را از ایرانیان گرفته و با همان نام و آداب و سنن برگزار می کردند. نوروز مصری ( قطبی ) هر سال با آغاز فصل زراعی و زمانی که رود نیل طغیان کرده و زمین های اطراف خود را سیراب می سازد، آغاز می شود به عبارت دقیق تر روز دهم یا یازدهم از ماه سپتامبر یعنی روز اول ماه توت که یکی از ماههای مصر باستان است .
عید نوروز در تاجیکستان و برخي دیگر از نقاط آسیای مرکزی "عید سر سال" یا "عید سال نو" نامیده می شود. تاجیکان همچون دیگر ایرانی نژادها آیین و آداب خاصی برای جشن نوروز دارند. روز نوروز در تاجیکستان با سال شمار دهقانی تاجیکی اول ماه حمل و با حساب میلادی ۲۱ یا ۲۲ مارس شروع می شود که به نام 'خیدیر ایام' یعنی جشن بزرگ معروف است.
مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان در ایام عید نوروز خانه تکانی و ظروف خانه را کاملا تمیز می کنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید طلوع کرد دو جارو را که سرخ رنگ است و درفصل پاییز از کوه جمع آوری کرده و تا جشن نوروز نگاه داشته در جلوی خانه راست می گذارند، زیرا رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانواده می کوشد هرچه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یکپارچه قرمز را بالای سر در ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال است . سپس درها و پنجره ها باز می شوند تا هوای نوروزی و بهاری که حامل برکت و شادی است وارد خانه شود.
تاجیک ها هم تقریبا همچون ایرانی ها سفره هفت سین می چینند که به آن سفره "دسترخان" می گویند اما جشن نوروز را برخلاف ایرانی ها به خیابان ها می کشاندند تا همه در آن شریک باشند در واقع نوروز در تاجیکستان فقط به خانه ها نمی آید بلکه تمام شهر را متحول می کند.
نوروز در ادبیات
فرخی ترجیعبند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است:
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
|
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
|
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
|
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
|
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
|
ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
|
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
|
چناندانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
|
بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آید
|
وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار اید
|
بدین شـایستگی جشنـی بدین بایستگی روزی
|
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
|
منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:
آمد نوروز هم از بامداد
|
آمدنش فرخ و فرخنده باد
|
باز جهان خرم و خوب ایستاد
|
مرز زمستان و بهاران بزاد
|
ز ابر سیه روی سمن بوی داد
|
گیتـی گـردید چـو دارالقـرار
|
هم او در مسمط دیگر گفته:
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
|
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
|
برزن غزلی نغز و دلانگیز و دلفروز
|
ور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز
|
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوز
|
بر قافیۀ خوب همی خواند اشعار
|
ابوالفرج رونی گوید:
جشن فرخندۀ فروردین است
|
روز بازار گل و نسرین است
|
آب چون آتش عود افروزست
|
باد چون خاک عبیر آگین است
|
باغ پیراسته گلزار بهشت
|
گلبن آراسته حورالعین است
|
مسعود سعد سلمان از عید مزبور چنین یاد کند:
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
|
چگونه باشم بی روی آن بهشتی
|
رسید عید همایون شها به خدمت تو
|
نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سر
|
برسم عید شها بادۀ مروق نوش
|
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
|
جمالالدین عبدالرزاق گفته:
اینک اینک نوبهار آورد بیرون لشکری
|
هریکی چون نوعروسی در دگرگون زیوری
|
گر تماشا میکنی برخیز کاندر باغ هست
|
با چون مشاطهای و باغ چون لعبت گری...
|
عرض لشکر میدهد نوروز و ابرش عارض است
|
وز گل و نرگس مراد را چون ستاره لشکری
|
حافظ در غزلی گفته:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
|
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
|
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
|
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
|
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلست
|
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
|
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
|
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی...
|
هاتف در قصیدهای گوید:
نسیم صبح عنبر بیز شد بر تودۀ غبرا
|
زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا
|
ز فیض ابر آزادی زمین مرده شده زنده
|
ز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا
|
بگرد سرو گرم پرفشانی قمری نالان
|
به پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا...
|
همایون روز نوروز است امروز و بیفروزی
|
بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوی
|
قاآنی در قصیدهای به وصف نخستین روز بهار گوید:
رساند باد صبا مژدۀ بهار امروز
|
ز توبه توبه نمودم هزار بار امروز
|
هوا بساط زمرد فکند در صحرا
|
بیا که وقت نشاطست و روز کار امروز
|
سحاب بر سر اطفال بوستان بارد
|
به جای قطره همی در شاهوار امروز
|
رسد به گوش دل این مژدهام ز هاتف غیب
|
که گشت شیر خداوند شهریار امروز
|