جشنواره موسيقي نواحي براي مدت سه سال (ارديبهشت 91، 92 و 93) و بهصورت متمرکز در کرمان و به دبيري فواد توحيدي برگزار ميشود.
ارديبهشت 91، هشتمين جشنواره موسيقي نواحي با حضور بهترينهاي اينگونه از موسيقي در کرمان برگزار ميشود. قرار است دبيرخانه جشنواره به انتشار فراخواني در اين زمينه بپردازد ضمن اينکه گروههاي خوب موسيقي بومي، طي اين سالها شناخته شدهاند و اگربودجه کافي در اختيار قرار گيرد از همه آنها دعوت ميشود تا در جشنواره حضور پيدا کنند.
برنامهاي که هرکدام از گروها اجرا ميکنند ضبط و منتشر ميشود. امسال هم مانند سال گذشته، برنامه تمام گروههاي شرکت کننده در جشنواره موسيقي نواحي ثبت و ضبط ميشود؛ هرچند بهتر است تصميمي جدي براي مستندکردن موسيقي نواحي گرفته شود وگرنه با سالي يکبار برگزاري جشنواره، اتفاق خاصي نميافتد.
بخشي از بودجه لازم براي برگزاري اين جشنواره را استانداري کرمان و بخش ديگر را دفتر موسيقي ارشاد و اداره کل ارشاد کرمان تامين ميکنند. در هشتمين جشنواره موسيقي نواحي از گروههايي که به نوعي از موسيقي تلفيقي بهره ميبرند دعوت نميشود چراکه به باور توحيدي، موسيقي محلي بايد روح خود را حفظ کند و دست نخورده باقي بماند. براي مثال، نوازندگان تهراني که با روح موسيقي بلوچ آشنايي ندارند نميتوانند قيچک بنوازند؛ چراکه موسيقي هر منطقه، آينه تمام نماي فرهنگ و آداب و رسوم و زندگي مردم همان منطقه است.
سال 1378، به همت محمدرضا درويشي، جشنوارهاي متولد شد تا به موسيقي اقوام و نواحي مختلف ايران بپردازد و اينگونه از موسيقي را به علاقهمندان معرفي کند. جشنواره موسيقي نواحي تا سال 83 به کار خود ادامه داد و بعد به دلايل نامعلوم، متوقف شد تا در دل جشنواره موسيقي فجر گنجانده شود؛ هرچند در بيست و ششمين جشنواره موسيقي فجر، هيچ بخشي به موسيقي نواحي تعلق نگرفت و تنها گروه محلي شرکتکننده در جشنواره، گروه موسيقي ليان به سرپرستي محسن شريفيان بود که کوشيد در حد زمان و حوصله جشنواره به شناساندن فرهنگ و آداب و رسوم مردم بوشهر در قالب موسيقي بپردازد.
ارديبهشت ماه 1390، پس از سالها طلسم جشنواره موسيقي نواحي شکسته و هفتمين دوره از اين جشنواره در تهران و کرمان برگزار شد. با اين تفاوت که محمدرضا درويشي، دبير شش دوره پيشين، به دلخواه يا به اجبار، جاي خود را به جهانگير نصري اشرفي داده بود و اينبار تنها کرمان، ميزبان جشنواره موسيقي محلي نبود.
جهانگير نصرياشرفي، دبير هفتمين دوره از جشنواره موسيقي نواحي همچني از کشف و معرفي چهرههاي تازه در اين دوره از جشنواره، خبر داده بود شايد از اينرو که ميخواست عدم حضور چهره و گروههاي سرشناس موسيقي نواحي چون عثمان و استاد حسن سمندري و عاشيق حسن اسکندري و شيرمحمد اسپندار و علي اکبر مرادي را کمرنگ جلوه دهد. روشي که در بيست و ششمين جشنواره موسيقي فجر هم به کار گرفته شد تا مخاطبان فراموش کنند اين همان جشنوارهاي است که يک روز حسين عليزاده و کيخسرو پورناظري و محمدرضا لطفي و هوشنگ کامکار در آن شرکت ميکردند.
هرچند اهميت و ضرورت شناسايي، معرفي و پشتيبانيهاي مالي و معنوي از گروههاي جوان و ناشناخته چه در جشنواره موسيقي فجر چه در جشنواره موسيقي نواحي بر هيچکس پوشيده نيست اما نبايد توجه به حضور بزرگان و تاثيري که آنان بر جايگاه و اعتبار جشنواره ميگذارند را فراموش کرد.
از سوي ديگر حمايت از چهرهها و استعدادهاي تازه را نميتوان و نبايد به روزهاي جشنواره محدود کرد. مگر متوليان فرهنگي نميتوانند با فراهم آوردن زمينهها و تسهيلاتي براي صدور مجوز، انتشار آلبوم و برگزاري کنسرت از گروههاي جوان حمايت کنند يا با راهاندازي مکتبخانههايي که در آن موسيقي نواحي آموزش داده ميشود و ثبت و ضبط نغمههاي محلي، مانع از فراموشي آن شوند؟ مگر پشتيباني از موسيقي محلي، تنها به برگزاري نامنظم جشنوارهاي با عنوان جشنواره موسيقي محلي محدود ميشود؟