جشن کلوخ انداز
جشن کلوخ اندازجشن کلوخ انداز در آخرین روز ماه قمری شعبان، که از روز بعد آن، ماه رمضان آغاز میشود؛ برگزار می گردد.
جشن کلوخاندازان یا برغندان از سدههای چهارم و پنجم هجریقمری (دهم و یازدهم میلادی) در میان مسلمانان ایران معمول بوده است. نزاریقهستانی از شاعران اسماعیلی مذهب سدهٔ هفتم و هشتم (۷۲۰–۶۴۵ ق)، از این جشن با نام برغندان و بادهنوشی در آن بارها یاد کرده است.
مؤلف « برهان قاطع » در معنای « برغندان »، آن را جشنی میداند که به مناسبت آمدن ماه رمضان در آخرین روز ماه شعبان میگرفتند و آن را کلوخاندازان هم میگفتند. همو در ذیل « کلوخانداز »، یک معنای آن را نام « سلخ ماه شعبان » و معنای دیگر آن را « سیر و گشت و شرابخواری و عیش و عشرتی » مینویسد
واژهٔ « برغندان » یا « برقندان » رایج در زبان فارسی و فرهنگ ایرانیان، صورت دیگر واژهٔ « بارکندان » یا « باری گندان » ارمنی است. احتمالاً این جشن با نامش از فرهنگ ارامنه به فرهنگ ایرانی وارد شده. بارکندان یا برغندان با جشن « کلوخاندازان » ایرانیان در روز پیش از فرا رسیدن ماه رمضان درآمیخته و از رسمهای همگانی مردم شده است.
کلوخاندازان در بیشتر نقاط ایران برپا میگردیده است و به همین نام و یا نامهای « کلوخ خیسون »، « کلوخ خیسان » (در روستاهای فرنق و خمین)، « گل خندانی » (در قزوین)، « کُلوکاندازان » (در شیراز، کُلوک به کوزهٔ سفالین دهانهگشاد گویند) و « سنگاندازان » (در اکثر نقاط کرمان) معروف است.
در این روز، مانند روز « سیزده نوروز »، مردم بیشتر نقاط ایران معمولاً از خانهها بیرون و به دشت و باغ میروند و خوراکهایی مخصوص آن روز میپزند و میخورند. مثلاً: در یزد، نوعی آش که به آن « شولی » میگویند، و اگر رمضان به زمستان بیفتد، شلغم یا سیبزمینی پخته، خوراک مخصوص جشن کلوخاندازان است.
در سبب نامیدن این روز به « کلوخاندازان » در فرهنگ عامهٔ مردم ایران، تعبیرات و تبیینات گوناگونی آمده است. مثلاً مردم صغاد آبادهٔ فارس میگویند: در قدیم مردم در غروب روز آخر ماه شعبان، از خانه بیرون میرفتند و هرکس کلوخی برمیداشت و رو به قبله میایستاد و آن را به زمین میانداخت و در حال انداختن کلوخ میگفت: « خدایا! گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم و خود را آمادهٔ عبادت و روزهٔ ماه رمضان کردیم ». یا قمیها بعدازظهر این روز با ساز و نقاره به محل « دروازه قلعه » میرفتند و پس از ساز و نقارهزدن و چوب بازیکردن، هرکسی کلوخی برمیداشت و به قصد و نیت اینکه خدا توفیق روزهگرفتن به او بدهد، کلوخ را در آب خندق دروازه قلعه میانداخت.
مردم شیراز « کُم » (شکم) را به « کُلوک »، کوزهٔ شکمدار تشبیه میکردند، که در شب اول ماه رمضان، انواع خوراکیها را در شکم همچون کوزه میریختند. در مورد پُرخوری در روز « کُلوکاندازان » نیز این ضربالمثل را بهکار میبردند: « یک روز تَنْگِ کُم، یک روز مرگِ کُم »؛ یعنی روزی شکم جای خوردن ندارد، و روزی هم از نخوردن میمیرد!
در زبان و ادب فارسی، اصطلاح « کلوخانداز » یا « کلوخاندازان »، همانطور که در پیش گفته شد، به معنای جشن و شادی و شادکامی در آخر ماه شعبان، اصطلاح « کلوخمالیدن و کلوخزدن بر لب »، کنایه بر پوشیدهداشتن زشتی و گناه بوده است. در اشعار فارسی به رسم بادهنوشی میگساران و پنهانکردن آن از چشم اغیار با مالیدن یا زدن کلوخ بر لب، بهویژه در روزهای پیش از آمدن ماه رمضان، اشاره شده است.
بنابراین، بیرونرفتن مردم از خانه و برگرفتن و دورافکندن کلوخ در آخرین روز ماه شعبان به احتمال فراوان به نشانهٔ ترک عیش و عشرت و بادهنوشی در ماه مبارک روزهگیران و دورکردن دیو گناه بادهنوشی از خود بوده است. این آئینی بازمانده از آئینهای کهن ایرانیان دورهٔ پیش از اسلام بوده که با دگرگونی نظم و روال زندگی عادی مردم در تغییر ماه همراه بوده است.